واکسن 18 ماهگی
بالاخره 18 ماهه شدی و با یه هفته تاخیر واکسنت رو زدیم چون ماشالله تو واکسن های قبلیت یه کوچولو تب داشتی که خیلی هم جدی نبود خیلی نگران این یکی واکسنت نبودم صبح رفتیم مرکز بهداشت تا نی نی ها رو دیدی رفتی یکی یکی پیششون و لبخند میزدی و با انگشتت نشونشون میدادی و نی نی صداشون می کردی ذوق کرده بودی خبر نداشتی چه بلایی قراره سرت بیاد که نوبت تو شد و از دست راست و پای چپت واکسنت رو زدن. گریه کردی ولی یکی دو دیقه بعد آروم شدی و راه رفتی انگار نه انگار، ولی بعد از ظهر درد پات و بغل و ناز کشی مامان شروع شد جوووونم بمیرم برات خوشگل مامان. عصر یه کوچولو شبه تب داشتی که با چند قطره استامینوفن برطرف شد ولی پسر کوچولوی شیطون و فعال من دیگه از درد نمی تونست پاشو تکون بده و این قضیه تا صبح ادامه داشت صبح هم تا تکونت میدادم گریه میکردی حتی نمی تونستی جهتت رو عوض کنی که یه دفه پسر شیطون و ناز همسایمون مهدی اومده بود باهات بازی که گفتم پات درد میکنه بغلت کرد گفت بیا بازی که .... ،حضور یه بچه دیگه واقعا معجزه می کنه به عشق بازی با مهدی به زور راه رفتی و اما گاهی ناله میکردی و پاتو نشون میدادی و میگفتی "جیز" . یواش یواش دردت کمتر شد و تا شب خوب خوب شده بودی